بایگانی نویسنده

شهید روح الله گودرزی

نام پدر : حاجی

با عرض پوزش در حال حاضر اطلاعات بیشتری در دست نیست .

شهید حسین محمودیان

فرزند : میرزا محمد

شهید تقی ملکی

فرزند : ایلخان

با عرض پوزش فعلأ اطلاعات بیشتری در دست نیست .

شهید علی قاضی نژاد

فرزند : محسن

محل تولد : دامغان

تاریخ ولادت : ۱۳۴۱/۰۱/۱۹

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۰۸/۲۴

نوع عضویت : سرباز وظیفه

مدت حضور : ۲۰ ماه

 

تحصیلات : دیپلم

 

یگان: ارتش جمهوری اسلامی ایران

 

مسئولیت : منشی گروهان تعمیر و نگهداری

 

محل شهادت : غرب – مهاباد

عملیات : …

محل دفن : گلزار شهدای برم قلعه بالا دامغان

 

نوع شغل : محصل

نحوه شهادت

اصابت تیر مستقیم

 

 

 

 

 

شهید شیرالله گودرزی

نام پدر : نعمت

تاریخ تولد : ۱۳۳۹/۰۲/۱۷

محل تولد : پرور

تاریخ شهادت ۱۳۵۹/۰۲/۱۷

محل شهادت : پاوه

نام عملیات : پدافندی

نحوه ی شهادت : جاویدالاثر

میزان تحصیلات : در حد خواندن و نوشتن

شغل : سرباز وظیفه

مسئولیت در جبهه : رزمنده

یگان اعضامی : ارتش

محل دفن : گلزار شهدای شهمیرزاد

تاریخ شهادت و تاریخ ولادت این شهید عزیزمون دقیقأ در یک روز و یک ماه می باشد یعنی درست در جشن تولد بیست سالگی به درجه ی رفیع شهادت نائل شد .

 

شهید رضا پِلوِری

در حال حاضر اطلاعاتی در دست نیست .

شهید رجبعلی مردانی
فرزند : احمد
در حال حاضر اطلاعاتی در مورد این شهید ندارم .

حسینیه های پرور

پرور در حال حاضر سه حسینیه دارد:

حسینیه ی مربوط به درویش ها : حسینیه ی صاحب الزمان (ع) پرور ▲▲▲▲ درویشون تَکِّه

حسینیه ی مربوط به  محمودیان ، احمدیان ، روحانی ، یزدانی : حسینیه ی امیر المؤمنین (ع) ، ▲▲▲▲ قارقَچُون تَکِّه

حسینیه ی مربوط به گودرزی ها ( گودرزی و گُرد و … ) : حسینیه ی سیدالشهدا (ع) ▲▲▲▲ دَرزیون تَکِّه

در سال های دور تعداد این تکیه ها بیشتر بوده است و کماکان با گذشت سال ها اهالی این منطقه در ماه محرم جمع می شوند و در دهه ی محرم به عزاداری می پردازند و طبق آداب و رسوم سابق در روز هشتم محرم را درویش ها و در روز نهم محرم را قرقچی ها و در روز دهم محرم را گودرزی ها نذر و به قول ما پروری ها خرجی می دهند در تمام این روز ها مراسم و عزاداری های خاص را بین خودشان برگزار میکنند . با عرض پوزش که اطلاعات بیشتری نداشتم .

پروری های مقیم شهمیرزاد نیز دارای یک مسجد و حسینیه با نام حسین اِبن علی (ع) و پروری های مقیم تهران نیز دارای یک حسینیه و مسجد با نام هیأت متوسلین یحی بن موسی الرضا (ع) می باشند .

از بازدیدکنندگان عزیز خواهش می شود اطلاعات این بخش را کامل کنند .

داستان کشته شدن صفی یاغی
صفی یاغی به علت آنکه انسانی بی قید و بند بود وارد روستای رادکان شد و به منزل کدخدای روستا رفت کدخدای روستا شخصی به نام ملک قربان بود . صفی قصد حمام کرد ملک قربان نیز اسباب حمام مثل کاسه و لباس را آماده کرد صفی درخواست ناجوانمردانه و دردآوری از ملک قربان کرد و گفت که دخترت را به حمام بفرست تا پشتم را بمالد ملک قربان نه تحمل این درخواست را داشت و نه قدرت مقابله با صفی را داشت بنابر این پیکی را سراغ دشمن صفی یاغی به نام محمد حسن فرستاد . دشمنی محمد حسن با صفی به این علت بود که دزدی هایی که صفی انجام می داد را به محمد حسن ( بهمنی ) نسبت می داد و در ضمن از بی ناموسی های صفی نسبت به اهالی هزارجریب و کردکوی و بندر گز مطلع بود . پیک ملک قربان پیامش را به گت محمد حسن رساند و او با یارانش به رادکان وارد شدند و نگاهبانان صفی را خلع صلاح کردند تا به آخرین نگهبان رسیدند که در جلوی حمام بود با خلع سلاح او وارد حمام شدند و صفی را از حمام بیرون کشیدند . گت محمد حسن او را به دم اسب بست و کشان کشان به داخل حیاط ملک قربان آورد صفی در حالی که دستانش بسته و به دم اسب گت محمد حسن کشیده می شد شروع به فحاشی و تهدید ملک قربان کرد اما کاری از دستش ساخته نبود محمد حسن او را کشان کشان به جنگلهای پدیار برد و با شلیک تفنگ به بدنش او را به درک واصل کرد . شعری محلی در این مورد است که قسمتی از آن در یادم مانده :
صفی بورده رادکان بورده منزل ملک قربان
بخواسته طلا تاس حموم بهوتی خوان بورم حموم
منبع : هزار جیریب و روستای پارسا

 ▲▲▲▲ ▲▲▲▲ ▲▲▲▲ ▲▲▲▲ ▲▲▲▲