پیشبینی آب و هوا
اعلان خطا از سرویس دهنده!:
Connection Error:http_request_failed
آخرین دیدگاه‌ها

پیشینه ی تاریخی

   پیش از انجام تقسیمات کشوری به شکل امروزی پرور جزء تبرستان تاریخی بوده و در دوره‌های تاریخی در محدوده‌ی شهریار کوه (شهریارکوه که نامِ آن، برگرفته از نامِ اسپهبد شهریار اول، از فرمان روایان باوند است ، به رشته کوهی گفته می شد که از ارتفاعاتِ روستای ویران شده نِپنی nepni آغاز و با تشکیل گردنه هایی چون گوگلی  gugeli و خرونرو   xeronaro، به درّه های خطیرکوه ختم می گشت.

  این رشته کوه، بخش تاریخی پریم را از بخشِِ باستانی شهریارکوه جدا می کرد. در   دامنه های شمالیِ این کوه، جنگل های انبوهی چون جنگلِ بولا قرار دارد که در چشم اندازِ منطقه ی  پریم است.
دامنه های جنوبی این کوه، پوشیده از درختانِ پهن برگ پاکوتاه ودرختان ِسوزنی برگِ اُرس است) و هزار گری(هزار گری نیز منطقه ای وسیع  بین گرگان، سمنان، ساری و سوادکوه بوده است. طبق آثار و کتب تاریخی مناطق شهریارکوه، پریم و هزار گری از کانون های اصلی تمدن تبرستان باستانی بوده اند. اکتشافات باستان شناسی اخیر در منطقه پرور این نکته را تأیید می کند. تنگه ی پرور با وجود چهار قلعه ی استراتژیک- نظامی بر سر راه باستانی قومس- تبرستان قرار داشت . بقایای راه کهن قومس- تبرستان در دشت رمنده کوه و سنگفرش های آن هنوز دیده می شود) و آسران رستاق قرار گرفته‌است.
  پرور یکی از نمونه های بارز و شاخص مهاجرت در جوامع روستایی ایران می باشد، این روستا که تا قبل از پهلوی دوّم حدود ۴۰۰ خانوار جمعیت داشت، بزرگ‌ترین روستای دودانگه مازندران بود و به تنهایی نیمی از جمعیت منطقه‌ی پشتکوه را دارا بود و اکنون متروک و خالی از سکنه می‌باشد.بر اساس سرشماری جمعیت سال ۱۳۷۰، در پرور ۵ خانوار (۱۳نفر) زندگی می‌کرده‌اند.
در فرهنگ جغرافیایی ایران جلد ۳، درباره پرور در سال ۱۳۲۹ آمده است: پرور قصبه از دهستان پشتکوه، بخش دودانگه شهرستان ساری، ۳۰ کیلومتری جنوب خاوری سعیدآباد کوهستانی، سردسیر، سکنه ۱۵۵۰ نفر، شیعه، زبان: فارسی و مازندرانی، آب از چشمه‌سار، راه مال‌رو و صعب‌العبور.
اما پس از انجام تقسیمات به شکل امروزی پرور در محدوده‌ی بخش دودانگه ساری قرار گرفت و از روستاهای آباد و پرجمعیت دودانگه شمرده می شد. از سال ۱۳۵۹ پرور همراه با سایر روستاهای دهستان پشتکوه، به بخش مهدیشهر در استان سمنان ملحق شد.
پیشینیان و کهنسالانِ پرور، ایل پروری را بقایای یک خانواده ی سلطنتی (ساسانی) می دانند که پس از حمله ی اعراب به قلعه ی گردکوه دامغان می آیند در آن قلعه در مقابل سیل عظیم سپاه اعراب شکست خورده و متواری می شوند و در منطقه ی کوهستانی پرور کنونی سکنی می گزینند. به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، حاکمان عبّاسی و اموی را یارای دستیابی و هجوم به این مناطق (کوهستان های البرز) نبوده است. از این رو، مردم، آیین ها، سنّت ها و دین نیاکان خود را تا قرن ها حفظ کرده اند.
در دوره های صفویه و قاجاریه، آثار،بناها، کاروانسراها ،سفرنامه ها و مدارک تاریخی حکایت از رونق و آبادانی در این منطقه دارد.
در تمامی سفرنامه‌ ها به رونق دام‌داری و کشاورزی در منطقه، وجود مراتع بسیار مرغوب، چمن‌زارها و چشمه‌سارهای فراوان، کثرت گونه‌های حیات وحش ( از جمله پرنده‌گانی مانند کبک و بلدرچین، دسته‌ای قوچ و بزکوهی و…)ودربرخی از آنها به ایل پروری اشاره شده است.
اما پس از حمله ی امیر اعظم شاهزاده ی قاجاری حاکم ولایات استرآباد- دامغان و گرگان در سال ۱۲۸۶ و قتل و غارت وحشیانه، شوک اقتصادی بر منطقه حاکم شد و اولین موج مهاجرت برای کار به مناطق دیگر آغاز شد.شرح هجوم امیر اعظم به پرور در برخی از کتب تاریخی آمده است.
 موج دوم مهاجرت از سال ۱۳۲۹ و موج سوم در از سال های ۱۳۴۵ آغاز گردید. و پرور در طول سال های ۱۳۵۷-۱۳۶۰تقریباً خالی از سکنه شد .

با ورود علویان حق گو و حق جو به مناطق کوهستانی البرز، این نواحی از اولین مناطقی بود که به مذهب شیعه گروید. حکومت میرعمادالدین- از نوادگان امام موسی کاظم (ع)- از اولین حکومت های شیعه در ایران (البته مقیاس کوچک) بود.
میرعمادالدین با شکست سلطان محمود ولّاش، حکومت آسران رستاق را منحل کرد و منطقه ی آسران را به هزار گری (هزار جریب) ضمیمه کرد. منطقه ی آسران رستاق شامل هفتاد قصبه ی بزرگ از قبیل پرور، سنگسر، شهمیرزاد، کاورد، شلی، کولیم، هیکو، خینگ، آسران، اورپلنگ، اوک (ملاده کنونی) و.. بود. مرکز حکومت آسران رستاق، قلعه ای به نام آسران رستاق بود که در جنوب چاشم واقع بود این منطقه هم اکنون از مراتع سنگسری ها است و محلی ها به آن آسِرُن(âseron ) می گویند.
در قرن هشتم سیدتاج الدین از نوادگان میرعمادالدین، سال ها بر بخشی از هزار گری [هزار جریب] فرمانروایی سیاسی و معنوی داشت. گواه این فرمانروایی سیاسی- مذهبی نوشته ی حک شده بر ضریح وی است: تاج الحق و المله والدین والدنیا…
سید تاج الدین  پرور را مرکز حکومت خود قرار داد. مقبره ی وی که از بناهای دوره ی ایلخانی است، در پرور قرار دارد. ضریح نفیس این حاکم مذهبی که کار عبدالشاه شرف سمنانی است، در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سمنان نگهداری می شود.

با تشکر و قدردانی از زحمات جناب آقای مهندس محمد رضا گودرزی

گمانه زنی ها در خصوص نام پهلور:

روستای پرور که از ۶۰ سال اخیر به این نام خوانده می شود، در گویش پروری به پهلور تلفظ می گردد که به مرور زمان به پرور تغییر یافته است. گذشته از روایات عامیانه در خصوص نام پهلور براساس مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی از منطقه اینجانب به دو نظریه رسیده ام که آنها را مقرون به واقعیت تر یافته ام.
الف: نظریه اول : باتوجه به نزدیکی نوشتاری پَلور و پُلور فعلی در هراز، مطالعات حاکی از آن است که در منطقه هراز در نزدیک روستای نوای آمل روستای مخروبه ای بنام پلور وجود دارد که برخی گمانه زنی ها حاکی از آن است که هسته اولیه روستای پهلور قدیم را مهاجران آن منطقه به نام موطن اصلی خود نام گذاری نموده اند و بعدها اقوامی دیگری به آنان پیوسته اند.
ب: نظریه دوم که از نظریه اول محکم تر و دلایل بیشتری بر آن است این است که با توجه به شباهت نام پُلور و پَلور براساس نوشتارهای کتب باستان، پهلور به معنای سرزمین پارتی هاست ( شاخه ای از قوم آریایی که در دامنه های کوههای البرز با توجه به فراوانی آب و چراگاه که لزوم زندگی کوچ نشیننی و گله داری اقوام آریایی بوده با عنایت به مساعد بودن شرایط آب و هوایی در این منطقه کوهستانی اقامت گزیده اند)
براساس این نظریه پهلور سرزمین وسیعی از مناطق پُلور و دودانگه مازندان امروزی را شامل می گردیده است  ( بطوریکه برخی از گله داران سنگسری پهلوری هنوز هم ییلاقاتی در منطقه پُلور داشته و تابستان به آن مناطق کوچ می کنند.
 که بعدها به نام یک ده که احتمالا مرکزیت این منطقه وسیع را شامل می شده محدود گردیده است با توجه کشفیات اخیر در گندیاب خرند از توابع پهلور و نمایان شدن تمدن ۳۰۰۰ ساله در این منطقه این نظریه را هرچه بیشتر مقرون به حقیقت و واقعیت می گرداند . 
آیا به راستی پهلوری ها از نژاد آریایی اند؟
قوم آریا، به هنگام حرکت در مسیر تاریخی خود به دو شاخه اصلی تقسیم و ژرمن ها به سمت آلمان امروزی و شاخه بعدی که به سه قوم منشعب گردیدند در فلات ایران زمین سکنی گزیدند.
قوم ماد به هگمتانه ( همدان امروزی) عزیمت نمودند. قوم پارس در پارسه یا پارسه پولیس ( تخت جمشید امروزی  در فارس) اسکان یافته و قوم پارت که تمدن اشکانی را بوجود آوردند، در دامنه های البرز پراکنده گردیدند که همان منطقه پهلور کنونی ما باشد. لذا به دلایل و استنادات ذیل نظریه مقرون به واقعیتی را بیان خواهم نمود که قوم پهلوری شاخه مهمی از قوم پارت و از نژاد آریایی است.
۱-  نام سرزمین پهلور به معنای سرزمین پارتی ها که گویا ترین ریشه قومی ماست .
۲ –  زندگی گله داری، کوچ نشینی که در واقع زندگی قالب مردم پهلور حشم داری  و از دیرباز کوچ نشینی بوده و این نوع معیشت تاکنون نیز پا برجاست.
۳ –  از نشانه های قوم آریایی و شاخه پارتهای آن، قامت بلند، چهارشانه بودن زنان و مردان آن است که اسکلتهای یافته شده در تحقیقات باستان شناسی حاکی از اندام رشید مردمان این سرزمین بوده که این خصیصه در مقایسه با روستاهای همجوار در حال حاضر نیز به وضوح مشهود است.
۴ –  مهمترین استناد این نظریه که در واقع استخوان بندی آن را تشکیل می دهد، بر اساس این موضوع استوار است که قوم آریایی چه شاخه ژرمن های آلمانی و چه شاخه قومهایی که در فلات ایران سکنی گزیده اند با خود نشانه مقدسی را به همراه داشته اند که همواره بر بیرق آنان نقش می بست که به آن نماد خورشید می گفتند. به همین جهت قوم آریایی به خورشید تباران موصوف می نمایند. درگذرگاه تاریخ این علامت به اشتباه و غلط به عنوان صلیب شکسته مرسوم گردیده است و این دقیقاً همان نشان و نمادی است که هیتلر در آلمان بعنوان نماد قوم برتر از آن استفاده نمود و علامت آن در پرچم نژادپرستی هیتلر نقش بسته است. غرض از بیان این مقدمه این است که این نماد سمبل قوم آریایی است.  براساس کاوش اینجانب نیز این نماد و نشانه در پهلور بر روی قدیمیترین صندوق که به عنوان ضریح بقعه متبرک سید تاج الدین که تاریخ ۷۰۰ ساله را با خود یدک می کشد، نقش بسته که فعلاً در میراث فرهنگی شهرستان سمنان نگهداری می شود. لذا علاقمندان و محققان می توانند صحت این نوشتار را به عینه در موزه سمنان ببینند. و زیر آن علامت صلیب شکسته بر سر ستون صندوق نقش بسته است. همانطور که قبلاً اشاره گردیده این نماد همواره با آریایی ها بوده و برای آنان مقدس بوده است. از این رو با پذیرش دین مبین اسلام از آنجا که مردمان این سرزمین همچنان به علامت اجداد اولیه خود علاقمند بودند، اسامی مقدس پیغمبر اعظم حضرت محمد (ص)و حضرت علی (ع) را به مانند نماد فوق نوشته و آن را در اماکن مقدس حک می نمودند که این علامت نیز در صندوق فوق الذکر حک گردیده و قابل مشاهده است که این نکته سند مهمی دال بر تعلق این قوم به نژاد آریایی است.
۵ –  نشانه ها و اکتشافات باستان شناسی از یکی از قلعه های پهلور که منتهی الیه روستای پهلور فعلی است، و بر بلندی کوهی مشرف به روستای کولیم کنونی واقع است، حاکی از ارتباط این ساکنان قلعه با تمدن اشکانیان و مراودات آنان با شهر صد دروازگان (هکاتم پولیس) مرکز تمدن دوم پارت ( اشکانیان ) بوده و دلیل محکمی بر  آریایی بودن این قوم است.
۶ – از آنجا که آریایی های اولیه و به تبع آن دو شاخه قوم پارت زرتشتی بودند بنابراین در پهلور نیز قبوری وجود دارد که به آنان قبور گبری(زرتشتی) می گویند که متعلق به اجداد ماست و نشانی که از زرتشتی بودن اقوام اولیه پهلوری تاکنون نیز باقی مانده است که حاکی از مهر پرستی ویا آئین میتراییسم است و از آنجا که در این آیین، آتش مقدس بوده و خاموش نمودن  آتش امری ناروا محسوب  می گردید  از این کار پرهیز می نمودند.  تاکنون نیز این تقدس حتی بعد از روی آوردن به اسلام باقی مانده است. به طوری که پهلوری ها هنگام خاموش کردن آتش می گویند ” مِهر کن “این در حالی است که آنان مِهر کردن را معادل بسم الله می گیرند که در واقع مِهر کردن ناشی از  آیین زرتشتی مهر پرستی بوده که تاکنون نیز در این قوم زنده مانده است.
۷-   مطلب دیگری که لازم است به آن اشاره نمایم نمادها و علامت هایی که در گلیم ها و جاجیم های اقوام پهلوری بافته می شود، حاکی از نقش های  راز آمیز است که بدون هیچ نقشه مکتوبی نسل به نسل به ما رسیده و حاکی از علامتهای مقدس قوم اولیه است که نیاز است تا محققان جوان به بازخوانی و رمزگشایی از نقش ها بپردازند که امید است  این راه نیمه تمام را به سرمنزل مقصود برسانند.

با تشکر فراوان از تحقیقات جناب آقای

اسدالله جمشیدی پژوهشگر و جامعه شناس  

2 پاسخ به “پیشینه ی تاریخی”

دیدگاهتان را بنویسید

نظر سنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید پرور چیست ؟

دیدن نتایج

Loading ... Loading ...

This site is protected by wp-copyrightpro.com